معنی آنجا که زاده شدم ، اتانازی

حل جدول

آنجا که زاده شدم ، اتانازی

فیلمی با بازی سولماز غنی


آنجا که زاده شدم، اتانازی

فیلمی با بازی سولماز غنی


آنجا که زاده شدم

فیلمی با بازی سولماز غنی


اتانازی

فیلمی از رحمان رضایی

فیلمی با بازی حسام نواب صفوی

کشتن شخصی که به بیماری لاعلاج دچار است، قتل از روی ترحم


آنجا

هناک

گویش مازندرانی

شدم

نوعی بیماری گوسفند که موجب آبریزش بینی و تورم شکم دام می...

لغت نامه دهخدا

آنجا

آنجا. (اِ مرکب، ق مرکب) از اسماء اشاره بجائی دور چون ثَم َّ و هنا و هنالک در زبان عرب:
از آنجا به نزدیک مادر دوان
بیامد چو خورشید روشن روان.
فردوسی.
چو آنجارسید آن گرانمایه شاه
پذیره شدش پهلوان سپاه.
فردوسی.
هم آنجا بدش تاج و گنج و سپاه
هم آنجا نگین و هم آنجا کلاه.
فردوسی.
یکی تخت جامه بفرمود شاه
که آنجا بیارند پیش سپاه.
فردوسی.
بوعلی وی رابه تون فرستد چنانکه آنجا شهربند باشد. (تاریخ بیهقی).
- آنجا که، آن مقام. آن حال. حیث:
بکن شیری آنجا که شیری سزد
که از شهریاران دلیری سزد.
فردوسی.
آنجا که عقاب کندپر گردد
مرغابی تیزپر نخواهد شد.
عمادی شهریاری.

فرهنگ عمید

آنجا

اشاره به جای دور، جایی، جایی که: عقاب آنجا که در پرواز باشد / کجا از صعوه صیدانداز باشد (وحشی: ۴۲۶)

فرهنگ معین

آنجا

(اِ.) آن مکان، مکان مورد اشاره یا مورد نظر.

فارسی به انگلیسی

آنجا

There, Thereat, Yonder

فرهنگ فارسی هوشیار

آنجا

مقابل اینجا

فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

آنجا

مکان مورد اشاره

معادل ابجد

آنجا که زاده شدم ، اتانازی

911

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری